به گزارش مشرق به نقل از مهر، تیم جوانان به کرهجنوبی باخت، شکستی تکراری برای این رده پایه از فوتبال ایران، این بار با هدایت اکبر محمدی. مربی جوانی که پس از ناکامی دو سال پیش با تیم نوجوانان، با حمایت مسئولان فدراسیون و نظر کارلوس کیروش سرمربی تیم جوانان شد.
این شکست تلخ تداوم ناکامیهای جوانان ایران از سال 1355(1976) است، سالی که با هدایت حشمت مهاجرانی بصورت مشترک با کرهشمالی قهرمان آسیا شدیم، هرچند سال بعد از آن در رقابتهایی که در تهران برگزار شد با هدایت "یاگوودیچ" نایب قهرمان شدیم و در سال 1379(2000) هم با هدایت مناجاتی در تهران چهارم شدیم و به جام جهانی رفتیم.
جوانان ایران که همیشه بازیکنان مطرحی را در اختیار داشته، در 30 سال اخیر نتایج غیرقابل تصوری را کسب کرده و به غیر سال 1379، در سالهای 1361، 1367، 1368، 1373، 1377 و 1381 حتی نتوانستند به مرحله نهایی صعود کنند. در سالهای اخیر با هدایت مجید جلالی، دی اولیویرای برزیلی، نناد نیکولیچ کرووات و علی دوستیمهر طلسم این ناکامیها نه تنها شکسته نشد، بلکه شکستهای تلختری به کارنامه ناکامیهای جوانان ایران اضافه شد.
در سی و هفتمین دوره مسابقات قهرمانی جوانان آسیا اما قضیه متفاوت بود. اکبر محمدی و جوانانش با نتایجی که در مرحله گروهی رقم زدند، جامعه فوتبال را امیدوار کردند اما شکست دردناک برابر کرهجنوبی تمام این امیدها را به یاسی بزرگ و صعود به جام جهانی را به آرزویی برای 2 سال دیگر مبدل کرد.
این شکست درحالی رقم خورد که جوانان ایران میتوانستند در این بازی برنده باشند، هرچند عملکرد کرهایها در برخی از دقایق این مسابقه فوق تصور مربیان کشورمان بود اما اگر بیدقتی بازیکنان در 20 دقیقه پایانی نیمه نخست و دقایق ابتدایی نیمه دوم نبود، نتیجه میتوانست به سود شاگردان محمدی رقم بخورد.
امروز اما اکبر محمدی باز هم ناکام ماند، او که انگیزه بالایی داشت با موفقیت همراه تیم جوانان نتیجه تلخی که با تیم نوجوانان رقم زده بود را جبران کند، باز هم به سیبل انتقادات جامعه فوتبال تبدیل شده است. ولی سیبل اصلی انتقادات باید نفراتی باشند که محمدی را انتخاب کردند.
نفراتی که به زعم جامعه فوتبال با انتخاب نفرات ناکام برای تیمهای دیگر، زمینهساز این ناکامیها شدند. اینکه انتخاب شده مورد نقد شدید قرار بگیرد اما انتخاب کنندهها، همچنان در سایه باشند و در آرامش سیبل کردن دیگران به اشتباهاتشان ادامه دهند، زمینهساز مشکلات بعدی خواهد بود.
اگر پس از ناکامی تیم نوجوانان دیگر فرصتی به محمدیها داده نمیشد، اگر سرپرستهای اخراجی دو تیم پایه به تیمهای دیگر نمیرفتند، اگر با حذف کنندگان مفتضحانه تیم امید برخورد جدی صورت میگرفت، نه اینکه یک پست آنها گرفته شود و پست دیگرشان حفظ و یا پست دیگر به آنها اعطا شود، و ...
"اگر"هایی که دیروز به فوتبال ضربه زده، امروز در فوتبال وجود دارد و فردا بازهم به فوتبال ضربه خواهد زد، به اقدام اجرایی تبدیل میشد و شود، شاهد این اتفاقات تلخ نبوده و همانند ازبکستان و عراق تیمهایمان در سالهای اخیر به راحتی جهانی میشدند.
محمدی به عنوان سرمربی تیم جوانان مقصر این ناکامی است اما نباید در سایه این ناکامی کسانی که مقصران اصلی این انتخاب و یا حمایت از این انتخاب بودند، فراموش شوند و باز هم به راحتی به فعالیت خود ادامه دهند. آیا باز هم شاهدیم خواهیم بود که نفرات این تیم به تیم دیگری منتقل شوند؟
از همه مهتر بازیکنانی هستند که پس از شکست نوجوانان در 2 سال گذشته فراموش شدند و این نگرانی وجود دارد پس از ناکامی جوانان، از مسیر پیشرفت دور شوند، استعدادهایی که میتوانند برای آینده فوتبال ایران مفید باشند و امروز نیازمند نگاه ویژه هستند.
این شکست تلخ تداوم ناکامیهای جوانان ایران از سال 1355(1976) است، سالی که با هدایت حشمت مهاجرانی بصورت مشترک با کرهشمالی قهرمان آسیا شدیم، هرچند سال بعد از آن در رقابتهایی که در تهران برگزار شد با هدایت "یاگوودیچ" نایب قهرمان شدیم و در سال 1379(2000) هم با هدایت مناجاتی در تهران چهارم شدیم و به جام جهانی رفتیم.
جوانان ایران که همیشه بازیکنان مطرحی را در اختیار داشته، در 30 سال اخیر نتایج غیرقابل تصوری را کسب کرده و به غیر سال 1379، در سالهای 1361، 1367، 1368، 1373، 1377 و 1381 حتی نتوانستند به مرحله نهایی صعود کنند. در سالهای اخیر با هدایت مجید جلالی، دی اولیویرای برزیلی، نناد نیکولیچ کرووات و علی دوستیمهر طلسم این ناکامیها نه تنها شکسته نشد، بلکه شکستهای تلختری به کارنامه ناکامیهای جوانان ایران اضافه شد.
در سی و هفتمین دوره مسابقات قهرمانی جوانان آسیا اما قضیه متفاوت بود. اکبر محمدی و جوانانش با نتایجی که در مرحله گروهی رقم زدند، جامعه فوتبال را امیدوار کردند اما شکست دردناک برابر کرهجنوبی تمام این امیدها را به یاسی بزرگ و صعود به جام جهانی را به آرزویی برای 2 سال دیگر مبدل کرد.
این شکست درحالی رقم خورد که جوانان ایران میتوانستند در این بازی برنده باشند، هرچند عملکرد کرهایها در برخی از دقایق این مسابقه فوق تصور مربیان کشورمان بود اما اگر بیدقتی بازیکنان در 20 دقیقه پایانی نیمه نخست و دقایق ابتدایی نیمه دوم نبود، نتیجه میتوانست به سود شاگردان محمدی رقم بخورد.
امروز اما اکبر محمدی باز هم ناکام ماند، او که انگیزه بالایی داشت با موفقیت همراه تیم جوانان نتیجه تلخی که با تیم نوجوانان رقم زده بود را جبران کند، باز هم به سیبل انتقادات جامعه فوتبال تبدیل شده است. ولی سیبل اصلی انتقادات باید نفراتی باشند که محمدی را انتخاب کردند.
نفراتی که به زعم جامعه فوتبال با انتخاب نفرات ناکام برای تیمهای دیگر، زمینهساز این ناکامیها شدند. اینکه انتخاب شده مورد نقد شدید قرار بگیرد اما انتخاب کنندهها، همچنان در سایه باشند و در آرامش سیبل کردن دیگران به اشتباهاتشان ادامه دهند، زمینهساز مشکلات بعدی خواهد بود.
اگر پس از ناکامی تیم نوجوانان دیگر فرصتی به محمدیها داده نمیشد، اگر سرپرستهای اخراجی دو تیم پایه به تیمهای دیگر نمیرفتند، اگر با حذف کنندگان مفتضحانه تیم امید برخورد جدی صورت میگرفت، نه اینکه یک پست آنها گرفته شود و پست دیگرشان حفظ و یا پست دیگر به آنها اعطا شود، و ...
"اگر"هایی که دیروز به فوتبال ضربه زده، امروز در فوتبال وجود دارد و فردا بازهم به فوتبال ضربه خواهد زد، به اقدام اجرایی تبدیل میشد و شود، شاهد این اتفاقات تلخ نبوده و همانند ازبکستان و عراق تیمهایمان در سالهای اخیر به راحتی جهانی میشدند.
محمدی به عنوان سرمربی تیم جوانان مقصر این ناکامی است اما نباید در سایه این ناکامی کسانی که مقصران اصلی این انتخاب و یا حمایت از این انتخاب بودند، فراموش شوند و باز هم به راحتی به فعالیت خود ادامه دهند. آیا باز هم شاهدیم خواهیم بود که نفرات این تیم به تیم دیگری منتقل شوند؟
از همه مهتر بازیکنانی هستند که پس از شکست نوجوانان در 2 سال گذشته فراموش شدند و این نگرانی وجود دارد پس از ناکامی جوانان، از مسیر پیشرفت دور شوند، استعدادهایی که میتوانند برای آینده فوتبال ایران مفید باشند و امروز نیازمند نگاه ویژه هستند.